در کلاس درس و بربالای منبر در مجلس و در فیلم سینمایی و تئاتر و اتوبوس و در خطابه و کتاب همه میگوییم انسانیم و ادعا میکنیم انسان جایزالخطاست و میگوییم به خاطر یک اشتباه آبروی کسی را نمیبرند و میگوییم که انسان حرمت دارد .اما در مقام عمل هیچکس حاضر نیست بگوید اشتباه کرده و مدیر و رئیس و وزیر و وکیل و راننده و پیمانکار و معلم و استاد و شاطر نانوایی و پزشک و مهندس و هنرمند و واعظ و بطور کلی همه ما هیچکدام انتقاد پذیر نبوده و نقص کارکرد خود را در ساخت جاده و پخت نان و عمل جراحی و مدیریت اجرایی و اشکال در نوشتن و اجرای قانون و....را فقط توجیه میکنیم.حال اگر کس دیگری کوچکترین اشتباهی کرد قبل از هر گونه بررسی و توضیح خواستن زمین و زمان را بر سرش خراب میکنیم.در صدد دفاع از کسی نیستم اما بدانیم پزشک هم انسان است و علم پزشکی هم ناقص ولی تاپزشکی خود را قادر به انجام کاری نداند و دوره های لازم را تحت نظر اساتید فن در دانشگاههای معتبر نبیند دست به عملی نمیزند.اما با همه تمهیدات لازم ،عوارض جراحی امری اجتناب ناپذیر و از نظر علمی پذیرفته شده بوده و با قصور فرق میکند،حال اگر در جایی احتمال میرود قصوری رخ داده بهتر است از مجرای خود پیگیری شود نه در جامعه و حضور رسانه ها پزشک جراحی را که شاید کار خود را درست انجام داده و قصوری نکرده و بیمار صرفا دچار یک عارضه قابل پیش بینی شده با بدترین الفاظ مورد حمله قرار دهیم.باشد که همه ما اگر انتقاد میکنیم انتقاد پذیر هم باشیم.
چون بیایم به کنارت تو دگر هیچ مپرس
زل زنم بر رخ ماهت تو دگر هیچ مپرس
من نگویم توکجا باکه بسر میکردی
از غم و درد فراقت تو دگر هیچ مپرس
جمله شبها که بدی مست در آغوش رقیب
من بدم نیز در آغوش خیالت تو دگر هیچ مپرس
مثل گاهی اوقات آمدم شعر بگویم از عشق و دوستی و از فراق و هجران و حیرت و حسرت که اجزاء جدانشدنی آنند. و از رقیب و حسادت به آن.از سوختن و چرخیدن دور شمع وجود یار و از اشک ریختن و مویه کردن و زجه زدن.از آوارگی روز و سرگشتگی همیشگی و بیداری و شب زنده داری از رخ زرد گشتن و لاغر اندام شدن و مسخره کوی و برزن شدن.اما همین سه بیت آمد و دیگر هیچ و من در انتظار راه افتادن ذوق خویشم تا غزل کامل شود.کامتان شیرین
چند روز پیش اصفهان بودم.برای خرید آب به یک سوپری که فروشنده جوانی داشت رفتم.باب صحبت را باوی باز کردم و گفتم چرا درس نمیخواند و اوگفت پول ندارد،تازه دختر خاله اش که پارسال پزشکی قبول شده به لحاظ فقر مالی به دانشگاه نرفته.از مغازه بیرون آمدم و به دکه روزنامه فروشی رسیدم که بر صفحه اول اکثر روزنامه های وررشی عکس کی روش بود.که میلیاردها گرفته و مالیات هم نداده و دائم در سفر آفریقای جنوبی و پرتغال و استانبول و دوبی و،،،،است پول گشت و گذار و دندانپزشکی او را هم ما باید بدیم. تا ما را در آسیا هشتم کند.حالا او هست و میلیاردها پول مفت این ملت و دختری که به جای دانشگاه باید هنوز در سیاه چادر زندگی را ادامه دهد.
سلام مجدد آنهم به بلندای یلدا و به سبزی کاج کریسمس و با درود به عیسی مسیح(ع)پیامبر بزرگ خدا،بیاییم دلمان را ازکینه و غرور و وجودمان را از اینکه فقط مادرست می اندیشم و میدانم و حق هستم پاک کنیم.لبخندبزنیم و لبخندرا به دیگران هدیه کنیم.بیاییم یک کوتاه ساکت شده و به حرف دیگران هم گوش بدهیم.بیاییم آنطوربادیگران برخوردکنیم که دوست داریم باخودمان برخورد شود.بیاییم درباره دیگران قضاوت نکرده ویا اگرقضاوت میکنیم طوری داوری کنیم که دوست داریم دیگران آنطوربامارفتار کنند.همه انسان و مخلوق خدایند چکاربه رابطه دیگران باخدا داریم بیاییم خودرا درجای خدا یا مدعی او نشانیم.
آسایش دوگیتی تفسیر این دو حرف است بادوستان مروت با دشمنان مدارا
تاریخ را به قرن و سال و فصل و ماه و رویداد و البته شخصیتهایی که آن را ورق میزنند می شناسند.روزهای خوب و بد تاریخ را نیز افراد خوب و بد تاثیرگذار ساخته و می سازند.تاریخ حوادث خنده آور و غمناک و تراژذیک و حماسی و....بسیار دارد.اما تاریخ برای ما نه برای گریه و خنده و نه برای غرور و فخر فروشی است.گرچه بر بسیاری حوادث آن باید گریست برای بسیاری باید خندید به بسیاری میشود افتخار کرد و بعضی هم مایه شرم است.تاریخ بیشتر از همه باعث عبرت بوده و باید برای ما و آیندگان چراغ راه باشد که هم بدانیم چگونه عمل کنیم و هم بدانیم تاریخ در آینده در باره ما چگونه قضاوت میکند.در طول تاریخ چه افراد که در زمان خود مورد ظلم واقع شدند و آواره شدند و کوچک به حساب آمدند ولی در طی تاریخ چون ماه از پشت ابر بیرون آمده و چون خورشید نورافشانی کرده و مایه مباهات بشر شدند.یکی از این افتخارات حسین بن علی امام سوم ما شیعیان است.بزرگوار مردی که زندگی پیامبرانه و انتخاب آگاهانه و جهاد شجاعانه و شهادت مظلومانه اش سرشار از پند و اندرز و باعث افتخار نه تنها برای مسلمانان که برای همه آزادگان جهان است.اما براستی ما بر حسین فقط گریه میکنیم.گریه براین مصیبتی که بر اهل بیت پیامبر بزرگ اسلام رفت امری انسانی و اندوهگین شدن بر ظلم بر چنسن انسان آزاده ای امری به نظر من فطری است.اما من در کنار قطرات اشک به حسین افتخار میکنم و به داشتنش غرور می ورزم/شجاعت،مردانگی و آزادگی صفاتی است که حسین در اعلای مرتبه دار و اینها مایه فخر است/بیایید درس واقعی را از حسین بگیریم وگرنه بر خود باید گریه کنیم که از این دانشگاه بزرگ وفاداری و سخاوت و انصاف و ایمان و آزادگی و حقمداری و عدالت بهرهه ای نبریم.یا حسین