من داشتم کتاب مرجع را که تازه تهیه کرده بودم ورق زده و دنبال مطالب جدید می گشتم. چند برگی را که ورق زدم به مطلب جدیدی برنخوردم. ناگهان از پشت شیشه او را دیدم که نردبان بر دوش و شیشه پاک کن به دست پیدایش شد. نردبان را گذاشت و از آن بالا رفته و مشغول کار خود شد. تا متوجه شد که او را دیده ام گفتم خسته نباشیدو او تشکر کرد . من گفتم بفرما و او گفت نوش جان. این دلچسب ترین نوش جانی بود که در همه عمرم شنیده ام. علم و آگاهی گوارای وجود همه شما باد.
علی ::: دوشنبه 88/10/21::: ساعت 12:55 عصر