خود و شوهرش هردو از مراجعین من هستند که به علت بیماری اعصاب تحت نظرند و دارو میخورند.شوهرش آآلزایمر دارد که بیماری است پیشرونده که تاکنون درمان قطعی برای آن یافت نشده است و فقط با دارو و ورزش و تغذیه صحیح و مراقبت مناسب میتوان سیر پیشرفت آن را کند کرد.خودش هم مبتلا به یک نوع افسردگی بوده که نیاز به پیگیری و درمان مستمر داشته و از طرف دیگر باید از شوهر بیمار خویش که روز به روز نیازمند توجه و مراقبت بیستر است نگهداری کند.بعد از چند ماه باز برای ویزیت مراحعه کردند.خانم بیمار بسیار به هم ریخته بود و میلرزید و گریه میکرد و میگفت که افسرده و نآمید است و دیگر زندگی برایش اهمیت نداشته و حوصله انجام هیچ کاری را ندارد.از او پرسیدم مگر دارویت را مصرف نمیکنی و اصلا چرا مدتهاست که مراجعه نکردی.گفت به پزشک خانواده مراجعه کردم ولی او ابرگه ارجاع به من نداد و گفت خودم دارویت را مینویسم.داروها را نوشت رفتم داروخانه درمانگاه ولی گفتند یکی از داروها تخضی است و فقط باید توسط متخصص مربوطه تجویز شود باز به نزد پزشک خانواده برگشتم و موضوع را به گفتم ولی باز از دادن برگه ارجاع خودداری کرد گفت لازم نیست پیش متخصص بروی و خودش دارو را در برگه دیگری نوشت و گفت رفته و از داروخانه بیرون و با پرداخت هزینه بگیرم و چون کم نوشته بود و من هم پول کافی نداشتم آن دارو را در این مدت نصف خوردم و نتیجتا به این روز افتادم.تاسف خوردم و پیش خودم گفتم آیا دادن یک برگه ارجاع به مریض اینقدر سخت است.شاید بیمار پول ندارد.چرا دو برگه دفترچه اش باید مصرف شود و شاید هنگام مراجعه برای دارو دچار حادثه شد.و چراهای دیگر پ.بیایید قدری منصف باشیم.یادمان باشد شاید همه ما بتوانیم آجر و سیمان بخریم ولی همه ما معمار نیستیم و این عیب نیست