برف آمد برف سپید و چه نرم و آرام بسان پرسفید قو با آرامش بر موی لطیف خردسالان و سر بی موی بزرگسالان و کلاه آنانکه بر سر کلاه داشتند بر روی چمن و شاخهای بدون برگ درختنا و دشت و صحرا و صخره های کوهستان نشست و با آمدن خود لبخند را بر لبان کوچک و بزرگ و شهری و روستایی و کشاورز و باغدار و همه وهمه نشاند:.عده ای از جمله کودکان برف بازی کردند و آدم برفی درست کردند و به شادی پرداختند.برف یا همان رحمت سفید الهی نازل شده از آسمان حال مهمان ماست تا ذره ذره آب شود و به بطن زمین فرو رود تا از آب ناشی از دوب شدن آن فردا درختان باز سبز شده و علفها روییده و گلها عنچه داده تا با عطر خود مشام همه را نوازش دهند تا درختان میوه های رنگارنگ دهند تا همه باز بهار را تجربه کنند و با شادی کشاور به هلهله زندگی بپردازند. جدا که چه قدرتی دارد این خداوند حکیم.