بازهم پایین افتادن آخرین برگهای زردرنگ از شاخه سرد درخت توت کهنسال وسط حیات قدیممان که بوی مادر بزرگ و پدربزرگ و پدر و عمو و مادرم رامیدهد به ما یادآوری میکند که یلدا بی تعارف ازمیان شاخه هایی لختی که سرما برگهایش را سرد و خشک کرده و باد هرکددام را به گوشه برده بود خود را نمایان ساخت.یلدا به قولی بلند ترین شب سال است اما چون میآید بایذ برود.چون بسیاری یلداها آمده ان و با همه طولانی بون رفته اند.اما انسان هنوز بر لب جوی نشسته و فقط به گذران بودن آن فکر میکند. بلند شو نگذار آخرین برگ امید از درخت مانده عمرت بیافتد.امروز اولین روژ بقیت عمر ماست پس به جای نگریسن به جوی آب در نهر زندگی شنا کنیم. یلداا مبارک. عمرتان یلدایی باطعم شیرین سیب شاد زندگی